26- اینجا و آنجا

اینجا آدم ها، باهم هم سازگاری ندارند.
آنجا با حیوانات هم دارند.
این یعنی زندگیِ سگی!
و آن یعنی یک زندگی آرام و زیبا و دوست داشتنی.

25-سقوط

اگه سقوط کردیم؛
حلالمون کنید
پ.ن: ایرانی جماعت یکی از (شاید) خوبی هاش اینه که هرچی رو خودش باید تجربه کنه.

24-صدسال بدون تغییر

«عوام چندان معرفت و دانشی ندارند که به معایب و ضرر هر کار فکر کنند. همین قدر که بهانه به دست آورده و به هیجان آمدند دیگر نه ملاحظه از بازخواست سلطان و نه از قتل وغارت دارند. در آن موقع نه دیگر فریاد عقلا و اعیان و نه نصایح و مواعظ علما و دانشمندان ثمری به حال آنها نمی بخشد [می بخشد] و تسکین آن ها جز به دم شمشیر و قتل هزاران نفر، مشکل است»
خسروی- به نقل از کتاب صدسال داستان نویسی ایران نوشته ی حسن میرعابدینی

23-عشق

و بعد عمری گداختن از غم نبودن کسی که تا بود از غم نبودن تو می گداخت ....‏ ‏‏
از گوگل بازِ "بابک :دی"

22-اختیار

اختیار آن جایی است که نه دلیلی برای انجام دادن داری و نه دلیلی برای ندادن
پ.ن: با آرامش و بدون کمترین دغدغه ای از آنکه آیا دلیل، منطقی و یا معقول است یا خیر، انتخاب می کنی؛ فقط همین، انتخاب!

21-زندگی

سرشار از زندگی بود؛
اما انگیزه ای برای زندگی نداشت.
نقل به مضمون از کتابِ گرترود نوشته ی هرمان هسه