پلیس راه؛ ایستاد و من در پی جایی برای قضای حاجت از او خواستم کمی منتظرم بماند
اما جایی را نیافتم...او نیز می دانست که جایی نیست؛
از چهره و سخنانش که برای امنیتش در راه در محرم موسیقی را برخود حرام میکرد پیدا بود مذهبی است و متدین...
از این رو، ناگزیر گفتم که نشد...
عجیب بود؛ او خودش گزینه ی ایستاده ادرار کردن در پستو را به پیش کشید!
آنجا بود که دریافتم اگر همه ضرورت و فایده ی ایستاده ادرار کردن را درمی یافتند هرگز کسی نکوهشش نمی کرد.
پ.ن1: و شاید بسیاری از نکوهش های دیگرمان از آن است که نه ضرورتش برایمان پیش آمده و نه فایده اش را دیده ایم.
پ.ن2: شاید بپرسید که چرا در همان پستو نشسته ادرار نکند؛ برای پاسخ ارجاع میدهم به پی نوشت قبلی.
از این رو، ناگزیر گفتم که نشد...
عجیب بود؛ او خودش گزینه ی ایستاده ادرار کردن در پستو را به پیش کشید!
آنجا بود که دریافتم اگر همه ضرورت و فایده ی ایستاده ادرار کردن را درمی یافتند هرگز کسی نکوهشش نمی کرد.
پ.ن1: و شاید بسیاری از نکوهش های دیگرمان از آن است که نه ضرورتش برایمان پیش آمده و نه فایده اش را دیده ایم.
پ.ن2: شاید بپرسید که چرا در همان پستو نشسته ادرار نکند؛ برای پاسخ ارجاع میدهم به پی نوشت قبلی.