در کشور ما حقوق بشر نقض میشود. منجمله موارد زیر:
یک. برای ما اصلن جا نیفتاده که هر کسی تو جای خودش محترمـه و حق و حقوق خودش رو داره. مجرمبودن و معتادبودن کافیـه برامون تا هرچی میخوایم به طرفمون بگیم و هر جنایتی رو در قبالش مرتکب شیم. امروز تو اتوبوس دو نفر با بدن نحیف و لباس کثیف نشسته بودن، اول که دیدمشون با نگاه دلسوزانه (اشتباه من) به چشم معتاد نگاهشون کردم و بعد که متوجه شدم کسی داره باشون دعوا میکنه، هدفون رو برداشتم و گرچه متوجه چرایی دعوا نشدم ولی دیدم که این دو نفر چقدر خوب حتی در قبال فحاشی طرف مقابل (که سر و وضع مرتبی داشت) عذرخواهی میکردن و فقط بش میگفتن بیاحترامی نکنه. بگذریم که نهایتا کاشف به عمل اومد که کارگرساختمونی بودن و احتمالا بعد یه روز کامل کار خسته و گرسنه (یکیشون داشت نون میخورد) برمیگشتن خونه اما اگر هم معتاد میبودن باز هم خیلی محترم و گل بودن. گرچه یهکمی سر و لباسشون کثیف بود ولی تهش دوس داشتم بغلشون میکردم تا بدونن چقد گلن. بهشون بگم ما عادت داریم به ضعیفکشی، ایراد از ماس، ولی زمان نیازه تا درستش کنیم. زمان نیازه تا عادت کنیم بفهمیم حتی اگه طرف مقابلمون مجرم یا معتاد باشه، قبل از هر چیز آدمـه و احترامش رو حفظ کنیم.
ایضا این رفتار در مورد مجرمین ما خیلی خیلی زیاد وجود داره. تو خارج از کشور به نظر میرسه لااقل در مورد مجرمین اینطور نیست.
دو. سوای اینکه افغانیها با ما چه کردن و چه نکردن؛ ما خیلی بد کردیم به افغانها خیلی! با وجودی که پایینترین سطح اجتماعمونو بهشون دادیم، با اینکه همیشه قانع و آروم بودن و پرزحمت و بیادعا، حتی نمیتونستیم ببینیم تو اتوبوس کنارمون نشستن، ببینیم لباس خوب پوشیدن. پیشرفت و بهپولرسیدنشون رو که اصلا نمیتونیم تحمل کنیم! اصلا! هر وقت از گلهی هموطنای گل از نژادپرستی آلمانیها، هلندیها و بقیه میشنوم؛ یاد چوب خدا میافتم که میگن صدا نداره . حقا که حقمونه!
با یه چنین ملتی، همچین دولتی اصن عجیب نیست! باید اول یه بلایی سر اخلاقیات خود مردمون بیاد.
۹۱۰۵۲۵گ.و.د.ر
یک. برای ما اصلن جا نیفتاده که هر کسی تو جای خودش محترمـه و حق و حقوق خودش رو داره. مجرمبودن و معتادبودن کافیـه برامون تا هرچی میخوایم به طرفمون بگیم و هر جنایتی رو در قبالش مرتکب شیم. امروز تو اتوبوس دو نفر با بدن نحیف و لباس کثیف نشسته بودن، اول که دیدمشون با نگاه دلسوزانه (اشتباه من) به چشم معتاد نگاهشون کردم و بعد که متوجه شدم کسی داره باشون دعوا میکنه، هدفون رو برداشتم و گرچه متوجه چرایی دعوا نشدم ولی دیدم که این دو نفر چقدر خوب حتی در قبال فحاشی طرف مقابل (که سر و وضع مرتبی داشت) عذرخواهی میکردن و فقط بش میگفتن بیاحترامی نکنه. بگذریم که نهایتا کاشف به عمل اومد که کارگرساختمونی بودن و احتمالا بعد یه روز کامل کار خسته و گرسنه (یکیشون داشت نون میخورد) برمیگشتن خونه اما اگر هم معتاد میبودن باز هم خیلی محترم و گل بودن. گرچه یهکمی سر و لباسشون کثیف بود ولی تهش دوس داشتم بغلشون میکردم تا بدونن چقد گلن. بهشون بگم ما عادت داریم به ضعیفکشی، ایراد از ماس، ولی زمان نیازه تا درستش کنیم. زمان نیازه تا عادت کنیم بفهمیم حتی اگه طرف مقابلمون مجرم یا معتاد باشه، قبل از هر چیز آدمـه و احترامش رو حفظ کنیم.
ایضا این رفتار در مورد مجرمین ما خیلی خیلی زیاد وجود داره. تو خارج از کشور به نظر میرسه لااقل در مورد مجرمین اینطور نیست.
دو. سوای اینکه افغانیها با ما چه کردن و چه نکردن؛ ما خیلی بد کردیم به افغانها خیلی! با وجودی که پایینترین سطح اجتماعمونو بهشون دادیم، با اینکه همیشه قانع و آروم بودن و پرزحمت و بیادعا، حتی نمیتونستیم ببینیم تو اتوبوس کنارمون نشستن، ببینیم لباس خوب پوشیدن. پیشرفت و بهپولرسیدنشون رو که اصلا نمیتونیم تحمل کنیم! اصلا! هر وقت از گلهی هموطنای گل از نژادپرستی آلمانیها، هلندیها و بقیه میشنوم؛ یاد چوب خدا میافتم که میگن صدا نداره . حقا که حقمونه!
با یه چنین ملتی، همچین دولتی اصن عجیب نیست! باید اول یه بلایی سر اخلاقیات خود مردمون بیاد.
۹۱۰۵۲۵گ.و.د.ر